✨شعر سه پرده از راز هستی: گامهایی برای بیداری در زمان حال
در ازدحامِ شهر و هیاهویِ زمان،
گم شد ص... ✨شعر سه پرده از راز هستی: گامهایی برای بیداری در زمان حال
در ازدحامِ شهر و هیاهویِ زمان،
گم شد صدای قلب، پیچیدهتر گمان.
امروز میخواهیم پردهای برداریم،
از سه مسیرِ نور، که سویِ جان جاریست.
پردهی اول: آینهی درون (بنگر به خویشتن)
در هر چه میبینی، خودت را ببین،
نه قضاوتِ تلخ، نه تقلیدِ بیدین.
رازِ جهان در چشمهایِ تو خفته است،
تا کی پیِ فانوسِ بیرون میکوشی؟
باید که از این وهمِ ‘من’ بیرون شوی،
تا کی در این قفس، اسیرِ زندان شوی؟
پردهی دوم: آهنگِ گامها (راه عبور سخت است)
راهی که نور است، هموار نیست،
هر خارِ پیشِ پا، درسی استوار نیست.
سختی، خودِ امتحانِ آغاز است،
باید که با صبر، رفت تا به پرواز است.
سه گامِ استوار، بردار با ایمان،
یکی ترکِ عادت، دومی صبر، سومی شکرِ پنهان.
پردهی سوم: ملاقات با نور (حال، تنها حقیقت است)
دیروز، ابری رفت، فردا، وعدهای دور،
تنها همین لحظه، شکوفهی پر نور.
نورِ رهایی در همین دم جاریست،
هر آهِ امروز، آغازِ آزادیست.
پس دست بگشا، بارِ گذشته را دور ریز،
در دامنِ “اکنون” بیا، که جایِ تو آنجاست، عزیز