-
-
-
-
-
-
جمعه های خونه مامان بزرگ
ولی ننه مثل تسبیح همه رو کنار هم جمع میکنه،کاش هیچوقت نیاد روزی که نخش پاره بشه...📿بیاد همه مامان بزرگای آسمونی و اونایی که هستن و گرمای دستاشون با دنیا نمیشه عوض کرد و واقعا نعمت بزرگین.این اولین جمعه از ماه زیبای آذر ۱۴۰۴ این پادکستو ضبط کردم به یاد ننه که در قید حیات هست و هر نفسش برام خوده زندگیه ولی بیماره.خدا جونم به همه سلامتی بده🙏💕🍁
مشاهده کامل -
صدای گذر آب ....
در بازی زندگی گاهی پیروز می شویم گاهی شکست می خوریم در هر دو حالت ما باید به بازی ادامه دهیم
مشاهده کامل -
در جست و جوی معنای زندگی
معنا را نمیشود در اجبار،در عادت و یا در فشارهای درونی پیدا کرد؛معنا بیشتر شبیه هماهنگی با لحظه اکنون است،همین لحظه که بی هیچ بایدی می آید و میگذردو زندگی آنقدر میچرخد و می چرخد تا آرام آرام ما را به همان حقیقتی نزدیک کند که باورش داریم.🌱💕🎙
مشاهده کامل -
کلبه بارانی | Rainy Cottage
اینجا گوشهای آرام از دنیای من است… جایی ساده، بیادعا و صمیمی. روزمرگیهام شاید معمولی باشه، اما همین سادگی، خودش یک زیبایی پنهان دارد.
مشاهده کامل -
-
-
-
-
-
-
-
هنر باز کردن قفل و محدودیت های ذهن با کایزن
کایزن چیست؟ کایزن (به ژاپنی: 改善) یعنی “بهبود مستمر”؛ یه کلمه ساده ولی با یه مفهوم عمیق. این فلسفه تو فرهنگ ژاپنی جایی عمیق داره و به این معنیه که ما میتونیم تو هر زمینهای از زندگی، هر روز یه ذره بهتر بشیم. « به جای تغییرات یهویی، روز به روز یه ذره پیشرفت کن.» یعنی قرار نیست یهباره به بهترین نسخه خودتون تبدیل بشید؛ بلکه هر روز یه قدم کوچیک به سمت بهتر شدن بردارید. این قدمها ممکنه خیلی ریز باشن، ولی به مرور جمع میشن و شما رو به نتیجه میرسونن.
مشاهده کامل -
اصالت
«این صدا برای آنهاییست که هنوز باور دارند ارزش انسان به لباس، چهره یا حساب بانکی نیست… بلکه به اصالتیست که در رفتارشان موج میزند.»
مشاهده کامل -
اگه آسمون نباشه....
ساعت ۴بعدازظهر جلوی درب خونمون نشسته بودم. ازتنهایی و بیکاری داشتم به آسمون نگاه می کردم و حرکت ابرها رو میدیدم. ناخداگاه زیر لب گفتم : اگه آسمون نباشه،پس کجاست خونه ی اَبرا .. و بعد کل ترانه ساخته شد... اون موقع ۱۶ سالم بود.. تقدیم به دوستاران هنر 🌹 امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید.
مشاهده کامل -
بیوگرافی
سال ۱۳۸۰ ، ۱۶ سالم بود که چشمه ی شعر و هنر در من جوشید و چندین شعر جاری شد .. چند داستان هم بصورت شعر گفتم .. احساس میکنم اون زمان بخاطر روح لطیف تری که داشتم خیلی راحت اشعار به من الهام میشد ،جوری که بعضی اشعار بدون خط خوردگی ساخته میشد... اما بخاطر کم رویی اشعارم جایی چاپ نشد اشعاری که در اون زمانِ بی اینترنتی و امکانات ضعیف، سطح محتواشون از سنم بالاتر می زد و گاهی بزرگترها باور نمیکردند که این اشعار مال منه. بعد از مدتی بخاطر علاقه ی خاصی که به موسیقی داشتم خواهرم یه گیتار بعنوان کادوی تولد برام خرید.. بعد از ۳ ماه خیلی خودجوش و بدون رفتن به کلاس گیتار زدن رو یاد گرفتم و شروع به ترانه ساختن کردم تا به امروز بیش از ۱۰۰ ها اثر ساختم ولی هیج وقت دیده و شنیده نشد.. امیدوارم قبل از ترک این دنیا ،آثاری که خلق شدند دیده و شنیده بشن🙏
مشاهده کامل -
-
-
-
هنر خداحافظی
باید خوب خداحافظی کرد...! یعنی باید خوب کات داد. چه خداحافظی با زندگی؛چه خداحافظی با یک دوست یا آدم عزیز.خوب باید خداحافظی کرد.دردناکه ها خداحافظی معمولا. ولییی...تایمشو باید فهمید دیگه.تایم این زندگی انقدر بوده.تایم این رفاقته و رابطه انقدر بوده.ازش پشیمون نیستم.خداحافظ...باید خوشگل زندگی کرد،خوشگلم رفت.کات به موقع با یک لبخند.
مشاهده کامل -
-
-
-
فلسفه ساده زندگی
«پدرم همیشه میگفت: اونایی که زیاد فکر میکنن، کمتر زندگی میکنن.» یه جمله ساده از کتاب جز از کل که هر بار میشنوم، یه تلنگر جدید میخورم... این قسمت دربارهی همینه؛ رها شدن از فکرای بیپایان و برگشتن به لحظهی حال 🌿 🎙️ صدای من: الناز 📖 برشی از کتاب جز از کل – استیو تولتز
مشاهده کامل -
هنر خوشحالی و پیدا کردن شادی عمیق
خوشحالیتو به اتفاق هایی که قراره بعدا بیفته گره نزن. اینجوری به مغزت یاد میدی که تا وقتی شرایط خاصی نباشه خوشحال نباشه تازه اگه با این همه شرطی شدن بازم عمیقا بعداز رسیدن احساس شادمانی کنه. اگر برم سرکار دیگه خوشحالم... اگر به اون کشور سفر کنم خوشحالم... اگر دانشگاه قبول شم دیگه خوشحالم... اگر اون لباس رو بخرم. و هیچوقت هم نمیرسه اون روز...چون همیشه یک چیز دیگه هست که بعدش میخوای بهش برسی و خوشحالی رو تو اون اتفاق میبینی. هنرمند زندگی خوشحالیشو به تاخیر نمیاندازه و بلده ازچیزهای کوچک زندگی چطور لذت ببره.
مشاهده کامل -
حسین اُسالی - محمدرضا سپهری زاد
«از آبان شصتوچهار تا امروز، حسین اُسالی توی همه روایتها مُرده بود، عزرائیل نیامده بود برداردش «آسمون پر از راکت بود، زمین پر از غم... ولی حسین هنوز ایستاده؛ کنار گاریش، با سیگار نیمسوخته.» نویسنده : احسان عبدی پور راوی : #محمدرضا_سپهری_زاد
مشاهده کامل -
غلام سمیرمی - محمدرضا سپهری زاد
قبل اینکه فوتبال جدی شروع بشه، ما توی میدون شکری افسانه ساختیم! 🏃♂️⚽ غلام، گريس پمپ و آلسکا... یه داستان که هیچوقت فراموش نمیکنیم 😅 نویسنده استاد احسان جان عبدی پور روایت و ساخت : #محمدرضا_سپهریزاد
مشاهده کامل